♥♥makintazh ♥♥

 

 

جک های با مزه

 

حیف نون زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم بکشیدش!...

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز"
می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید...
می گن اسم شاعر توی خود شعر هست.
می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
دومی: حس برادری!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون می میره، قحطی جوک میاد!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت: "این چاه واقعا کار می کنه!"

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه: "ما باز هم مزاحم شدیم!"

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون هنوز در گیره که چرا خواهرش دو تا برادر داره، خودش یکی!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد ۳۲۰ می خوام. حیف نون هارد ۱۶۰ واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم ۳۲۰. حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه.

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

یه روز یه پسره به دختره می گه با من ازدواج می کنی؟
دختره می گه نه!
و پسر یک عمر با خوبی و خوشی زندگی می کنه!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد (Pin Code) می خواد!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی.
بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون از کنار جن رد می شه جن می گه بسم الله این چی بود؟

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

حیف نون خرش می میره، مردم می گن بریم برای شوخی بهش تسلیت بگیم.
وقتی می رن حیف نون می گه: اصلا فكر نمی كردم خر من این همه فامیل داشته باشه!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

صبح زلزله حیف نون و دوستش رسیدند به هم.
حیف نون گفت: دیشب زلزله بیدار بودی؟
دوستش گفت: نه، صبح فهمیدم.
حیف نون گفت: توی روزنامه خوندی یا رادیو گفت؟
دوستش گفت: نه، یه هزاری تو جیبم بود، صبح دیدم پول خورده!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

اگه گفتین حیف نون به قرمز کم رنگ چی می گه؟
قرمز آسمانی!

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘


 

حیف نون قهرمان شنا می شه، ازش می پرسند: از کجا شروع کردی؟ می گه: از زمین خاکی!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.

یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.

گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ ...

گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان.

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

داشتم توی یک جاده می رفتم که چشمم خورد به یه تابلو که روش نوشته بود:

دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل...

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

غضنفر از ژاپن برمیگرده. بهش میگن اونجا مشکل زبان نداشتی؟

میگه: من نه، ولی ژاپنی ها چرا...

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

قطعه ای از شاهکار ادبی غضنفر : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود.

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه:

سبز - آبى - قرمز

ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من رقص نورم!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

به غضنفر میگن یه موجود نام ببر میگه : آب جوش میگن آب جوش که موجود نیست میگه

والا من از تبریز که میومدم تو جاده نوشته بود آب جوش موجود است!

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

من واقعا فرمول دقیقی برای موفقیت، نمی‌شناسم ولی فرمول شکست را به خوبی می‌دانم، و آن اینست: «سعی کنید همه را راضی نگه دارید»

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

دوست دارم یه عالمه اندازه یه قابلمه من عاشق تو هستم تو قابلمه نشستم

یه لنگه کفش تو دستم منتظرتوهستم.

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

از دست زمانه تیر باید بخوری

دائم غم ناگزیر باید بخوری

صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست

بچه تو هنوز شیر باید بخوری

 

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم ماندنی، نه حاشیه ای از یاد رفتنی...

 


ادامه مطلب

پنج شنبه 28 / 10 / 1391برچسب:جک,

|
 

جک باحال

 

 joke

همین الان سی CNN اعلام كرد: كه پایگاه اتمی بوشهر . اصفهان و نطنز فردا ساعت 24 به وقت تهران به طور كامل به هوا می ره نمی دونی تا كجا می ره من این توپو نداشتم............

_ روزگار غريبي بود جنگلي بود كه درخت نداشت . شكارچي بود كه تفنگ نداشت . تفنگش فشنگ نداشت . با تفنگي كه فشنگ نداشت . مي زنه به اهويي كه سر نداشت و ميندازش تو كيسه اي كه ته نداشت. اگر چه اين شعر سر و ته نداشت ولي ارزش سر كار گذاشتن و داشت

94_ خيلي خيلي ببخشيد مزاحم وقت شريفتون شدم واقعا قصدي نداشتم اما يه سوال پيش اومده سالهاست كه بايد مي پرسيم .......ايران كه نفتش رو مي فرسته به كشوراي ديگه بشكش رو پس مي گيره؟!!!

فصل چیدن پشم گوسفندان است. زود بخواب فردا اول صف باشی

116_ 1 تاي من . 2وستت دارم 3 تاره ي شبهاي من 4ره ي درداي من 5جه ي افتاب من 6شه ي عمرم 7 8 بار می گم 9كرتم 10مت گرم

 

119_ امروز روز خوشتیپ ترین دوست یا فامیل دنیاست تو هم این اس ام اس رو به كسی كه فكر می كنی هیچ كس براش تبریك نمی فرسته بفرست

 

131_می دونید فرق سوزن با كاه چیه؟
.......
.......
......
........
......
همیشه كه جواب این زیر نیست یه بار مغز پوك خودتو به كار بنداز

 

189_سلام می تونم یه چیزي بهت بگم.مطمین باش از ته قلبم بهت می گم همیشه از ته قلبم بهت می گم.همیشه از خدا می خواستم كه تو زندگیم یه همراه خوب داشته باشم همراهی كه همیشه كنارم باشه و من بتونم به راحتی باهاش ارتباط برقرار كنم خدایكیشو بهم داده همراه من نوكیاست مال تو چیه؟

 

198_به نیت 124000تا پیامبر صلوات بفرست و این اس ام اس رو براي 124000نفر بفرست .انشاالله تا اخر این ماه خبر خوشی از طرف مخابرات بهت می رسه

 

میخواستم یه چیزي بهت بگم كه تا حالا به كسی  نگفتم.........دوو.............دوو................دوووو.............دووووو.................
دوووست............دو سه تا كه زدم تو گوشت ادم می شی عوضی

 

 

v .v .v .v .v .v .v .v .v .v . v. v. اگه گفتی یعنی چی؟ یعنی از اون بالا كفتر می یایه یك دونه دختر می یاید


ادامه مطلب

پنج شنبه 28 / 10 / 1391برچسب:جک,

|
 

شعر طنز خنده دار

اتل متل زباله
گاو قلي باحاله
هم شير داره هم آستين
شيرشو بردن فلسطين
بگير يک زن راستين
اسمشو بگذار حکيمه
که چادرش ضخيمه

 

آنکـــــــه دائم هوس سوختن مـــــا مي کرد
" کـــــــاش بنزين مرا نيـــــز مهيّــــــــــا مي کرد!
پمپ بنزين و صف و کارت و منِ پيت به دست...
" کــــــاش مي آمد و از دور تماشا مي کرد...

 


روزگارم گله مندی شده است

من بگیرم تو بخندی شده است

ازدلم یاد نکردی شاید

عشق هم سهمیه بندی شده است

 


الهي تو بميري من نميرم....سر قبرت بيام پارتي بگيرم

الهي سرخک و اريون بگيري.... تب مالت و بلاي جون بگيري

الهي از سرت تا پات فلج شه.... کمرت بشکنه،دستت سقط شه

الهي حصبه و ام اس بگيري....سر راه بيمارستان بميري

الهي کوربشي چشمات نبينه.... بميري، گم بشي، حقت همينه

الهي آسم تايپ آ بگيري... هنوز که زنده اي پس کي ميميري؟

الهي شوهر ايدزي بگيري.... بفهمي که داري از ايدز ميميري

به در بردي از اينها جان به سالم.... الهي دردبي درمون بگيري

 


كنون رزم ويروس و رستم شنو * دگرها شنيدستي اين هم شنو


كه اسفنديارش يكي ديسك داد * بگفتابه رستم كه اي نيك زاد


در اين ديسك يكي باشد فايل ناب * كه بگرفتم من ازسايت افراسياب


برو خرمي كن بدين ديسك هان * كه هم نون و هم أب باشد درأن


تهمتن روان شد سوي خانه اش * شتابان به ديدار رايانه اش


دگر صبر و أرام و طاقت نداشت * و أن ديسك را در درايوش گذاشت


نكرد هيج صبرو نداد هيج لفت * يكي هم كپي از همان ديسك گرفت


به ناگه چنان سيستمش هنگ کرد * که رستم در آن ماند مبهوت و منگ


تهمتن کلافه شد و داد زد * ز بخت بد خويش فرياد زد


چو تهمينه فرياد رستم شنود * بيامد که ليسانس رايانه بود


بدو گفت رستم همه مشکلش * وز آن ديسک و برنامه ي قابلش


چو رستم بدو داد قيچي و ريش * يکي ديسک بوتيبل آورد پيش


به ناگه يکي رمز ويروس یافت * پي حفظ امضاي ايشان شتافت


به خاک اندر افکند ويروس را * تهمتن به رايانه زد بوسه را


چنين زد لگد تهمينه بر شوهرش * که جار شد خون از سرواز برش

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ، فکر نکن یاده تو بودم ول می گشتم.

 

هر که بینی پژوی داره در پژوی خود دختری داره پژوی من هم موتوری گازی با آن میروم پیرزن بازی

 

در اندرون منه خسته دل ندانم چیست که خودم در درون و دلم در 30 متریست

 

توبه کردم که اگر بوسه دهی توبه کنم و دگر باره از این گونه خطا ها نکن بوسه کردی و چو بر خواست لبت از لب من توبه کردم که دگر توبه ی بی جا نکنم

 

دل مي رود زِ دستم صاحبدلان خدا را .... ما انقلاب كرديم يا انقلاب ما را ؟

 

تو در قلب من جا داری تو در رگهای من جا داری رفتم دکتر گفت انگل داری

 

مشکل خودرو ،گرحل میشود با کارت سوخت سوخت کارتم ،مشکلم را حل کنید ای دوستان!

 

بنی آدم اعضای یک دیگرند دل وقلوه هم یک کشورند

 

گویند مرا چو زاد مادر * با خواهر خود شدم برادر

 

اگر خواهی نشوی رسوا بپر عقب وسپا

 

اگه فکر کردي بري قيد چشاتو مي زنم اگه فکر کردي بري ازت به آسوني دل مي کنم آفرين يه بار تو عمرت درست فکر کردي

 

نابرده رنج طنز مصور نمیشود

 

عاقل مباش تا غم دیگران خوری// دیوانه باش تا غمت دیگران خورند

 

عاشقا تو اين دنيا چه بي كسن عاقبت عاشقا خار و خسن اينا را برات گفتم تا بدوني عاشقي خطرناكه حسن

 

تورابه تکرارغریبانه ترین جمله قلبم دوست دارم

 

از فلک سیلی سختی خوردم دستش دردنکنه خوشمزه بود

 

لب کارون چو گل بارون دستو بکن تو خشتکت تو بخارون

 

جنگ رستم و لر: رستم:چنانت بكوبم به گرز گران -كه ديگر نيايي به مازندران- لر:چنانت بكوبم به گرز بلوط كه ترتر بريني به گرو بووت

 

یک حلقه طلایی اسمت وروش نوشتم برو بیار پاکش کنم ریدی تو سرنوشتم

 

عمريه موندم توي مصرع اول چشات*فقط اين فعل رو بلد شدم كه ميميرم برات

 

من بگم دوست دارم با چه رقم يا عددي*تو كه بي نهايت و قشنگ تر از من بلدي

 

سر نوشت نوشت گر نوشت بد نوشت اماباورکن سرنوشت رانمیتوان از سر نوشت

 

و خداوند عشق راافرید تا110بی کار نباشد

 

و خداوند عشق راافرید تا110بی کار نباشد

 

دیشب تو را ز مستی تشبیه به ماه کردم.......خاک تو سرم تو زشتی من اشتباه کردم

 

یارب این دلبر شیرین که سپردی به منش از بس که ننر بود سپردم به ننش

 

بی تو هرگز............ با تو بابام نمی زاره!!!!!!!!

 

اگر دیدی جوانی ریش گذاشنه بدان دوست دخترش تنهاش گذاشته

 

در نومیدی بسی امید است تلوزیون ما سیاه سفید است

 

دوست دارم دوست باشی اکر نباشی خوب نباشی

 

گر باز نمی کنی گره ای خود گره مباش ابرو گشاده باش گر دست ناگشاده ای

 

بيا گل شدن رارعايت كنيم زپروانه ماندن حمايت كنيم اگر باد غم شاخه اي راشكست زبادهجومش شكايت كنيم

 

خداوند وقتي مي خواهد كسي را فاسد سازد او را به همه آرزوهايش ميرساند

 

ای که سوزن میزنی بر قلب خسته بیا زن من بشو با چشم بسته

 

تاتو نگاه می کنی کار من اه کردن است جولبورم ساغ کوزوا این چه نگاه کردن است

 

زندگي سه ايستگاه داره!. عشق…جدايي و .... آقا قربونت، ايستگاه اول پياده مي شيم

 

گفتم به لبت چیست نهان گفت نمک گفتم نمکت را بمکم گفت نمک

 

ليوان ز لبت بوسه گرفت و من بوسه ز ليوان ديدي ز لبت بوسه گرفتم به چه عنوان

 

عشق فقط عشق لاتي عرق فقط عرق سگي

 

اگر زمانی دیدی نیستم با تو بدون لوبیا شدم رفتم تو آب گوشت

 

وقتی دیدمت دست پام وگم کردم بدون هیچ هرکتی به هم خیره شدیم تااین که امدی طرفم منم با تمام وجودم اسمت رو صدا زدم(سوسک)

 


خال مه رويان سياه و دانه فلفل سياه هر دو جان سوزند اما اين كجا و آن كجا اشتران در زير بارو دختران در زير يار هردو مي نالند اما اين كجا و آن كجا كشك حيواني سفيد و سينه دختر سفيد هر دو را مي مالند اما اين كجا و آن كجا

 

معرفت در گرانیست شعورم نداری پرطاووس قشنگ است پر مرغ هم نداری

 

عاشقی یعنی زندگی را باختن ..........چند سالی بی دلیل با هر الاغی ساختن

 

خدایا عاشقان را غم مده گر دهی 20 درصد هم تخفیف ب

 

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند سر مرد كچلي را فر شش ماهه زدن

 


شدم با چت اسیر و مبتلایش *** شبا پیغام می دادم برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم *** تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد *** ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش *** کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست *** ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من *** اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم *** به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام *** که باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم *** ز فکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده *** که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست *** زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت *** هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار *** گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود *** زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت *** تو گویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا *** بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا *** کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا

مسن تر بود او از مادر من *** بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم *** از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست *** دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر *** نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به “شاعر *** به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرید از آن درسی به عبرت *** سرانجامی نـدارد قصّه ی چت

 


سهميه بندي !

پريشبا قرار بودش خستگي از تن بكنيم

حالا كه ماشين خريديم بريم يه چرخي بزنيم

پريشبا قرار بودش با هم بريم يك سفري

مونده بوديم كجا بريم ؟ از اين وري يا اون وري ؟

عيال مي گفت: اصغر آقا بهت بگم بي حرف پيش

يه خورده اي خريد دارم بايد بريم به سمت كيش!

علي مي گفتش:بابا جون نزن تو ديگه ضد حال!

حالا كه ماشين خريدي ما رو ببر سمت شمال !

ننم مي گفت: خير ببيني بيا بكن محبتي

ما رو ببر به شهر قم تا بكنيم زيارتي!

غزل مي گفتش : بابايي مي شه بريم به اصفهان

مي شه بريم با همديگه تا ببينيم نصف جهان !

تو اين ميون يكهو ديدم تلويزيون داره ميگه:

بنزين از امشب آقا جون سهميه بندي شد ديگه!

اگر مي خواين تا كه بديم ما به شما سهميه تون

فردا بيارين همگي با خودتون قطره چكون !

از اين به بعد هم همگي تو خونه هاتون بشينين!

يا قصه هاي جزيره يا اينكه يانگوم ببينين !

انگاري يك سطل آب يخ يكدفعه ريخت رو سرمون !

اون كه مي گفت اخبارشو ما مي زديم تو سرمون !

به قول احمدي نژاد اوضاع ولي مرتبه !

فقط نگفت با اين سه ليتر

كجا بريم ؟ تا طرقبه !

 


زن ذليل



از آن روزي كه مو جانان گرفتم تو گويي مو بلاي جان گرفتم!

همه دارن زني رنگ شكوفه مو رفتم رنگ بادمجان گرفتم!



دلا از خود جدا افتاده اي تو ببين اكنون ، كجا افتاده اي تو؟

گرفتي زن برفتي بين مرغان به قد قد قد قدا افتاده اي تو !



ز دست دختر مادر زنم ، مو هميشه بر سر خود ميزنم، مو

مجرد بودم و شير ژياني ولي حالا كم از يك ارزنم ، مو!



از اينجا مي روم چون سوي خانه شود آغاز ، كار توي خانه

زماني صحبت از مردانگي بود ببين حالا تو كد بانوي خانه !



عيال نازنين بهتر از جان ! نشسته در كنار بنده الان

نشسته توي دستش گوشكوبي ازاينرو ميكنم تعريف از ايشان!



چه خوش بي هر دو گوش بنده كر، بي

زبانش يا كمي كوتاهتر ، بي

چه خوش بي جاي اين خانم كه دارم

عيال بنده آن ديو دو سر بي !

 


خواستگاري



پريشبا رفته بوديم با ننمون خواستگاري !

خونهء اونكه هي مي گفت بگو منو دوسم داري !



پريشبا رفته بوديم با كلي ذوق و شور و شر!

يه دستمون يه دسته گل يه دستمون شيرني تر!



تا كه رسيديم خونشون بعد سلام و خوش و بش

هنوز ما ننشسته بوديم بازجويي ها شروع شد ش !



دوماد چه كاره هست حالا؟ ماشين چي داره زير پاش؟

مدرك تحصيليش چيه ؟ چي ارث رسيده از باباش؟



ننم جواب داد : پسرم نجيبه و سر به زيره !

آخر درسشه ، داره كارداني ارشد مي گيره !



صحبت ماشين نكنين چون يه دونه واسش كمه

شركت واحد ، الانه زير بليط ِ بچه مه !



غصهء جاشم نخورين نمرده كه هنوز ننش !

يه وام مسكن ميگيريم مي ديم واسه رهن خونش !



تا ننم اين حرفارو زد اوضاع حسابي قاطي شد !

نفهميدم چرا ، ولي باباش حسابي شاكي شد !



چايي داغ و يكدفعه بالا داديم ما هورت و هورت!

بعدش هم اومديم خونه يعني كه ما شديم ديپورت !



پريشبا وقتي مي گم يعني چهار، پنج سالِ پيش

من كه هنوز مجردم اون ولي از من زده پيش!



من با يه مدركِ ليسانس شبها مي خوابم زير پل!

اون واسه بچه اش مي خونه حسني نگو ، يه دسته گل !

 


سینما

پریشبا قرار بودش با هم بریم یه جای خیط!

یه جا که حتما اولش باید می دادی یک بلیط

پریشبا قرار بودش که باز به یاد قدیما

یک کیلو تخمه بخریم با هم بریم به سینما

جواد می گفت که زود بریم اون طرفا رابندونه

یه فیلمی هم باید بریم که خوب ما رو بخندونه

یه فیلم خنده داری که دشمن درد و غم باشه

یا اکبر عبدی باشه یا رضا شفیعی جم باشه!

غلام می گفت یه فیلم بریم که توش بزن بزن باشه!

یا رزمی و بکش بکش یا جنگ تن به تن باشه

من عاشق بروسلی و کلهء جمشید آریام!

بریم یه فیلم اکشنی اگر می خواین منم بیام

حسن می گفت که بی خیال جمشید آریا کیه؟

َاول و آخر همه فقط امین حیائیه!

جواد می گفت که بچه ها وقتی یه فیلم داره فروش

که مهناز افشار هم باشه یا اینکه گلزار باشه توش!

خلاصه دعوا شد واسه اینکه کدوم فیلمو بریم

غلام می زد به مرتضی جواد تو کلهء کریم!

پریشبا تا نصفه شب بادمجونایی کاشتیم ها!

ما خودمون تو کوچمون فیلم و سیانسی داشتیم ها !

 


صدای پای طنز



اهل طنزستانم

« روزگارم بد نیست »

تکه طبعی دارم ،اپسیلون ذوقی هم !

و حواسی که در این نزدیکی است

روی این شلغم ها

پای آن خرزهره !

دائماً خندانم !

گاهگاهی شعرکی می سازم طنز آمیز ،

می دهم دست شما

تا دل تنگ شما را بکند خوب فراخ !

چه خیالی ! چه خیالی !من خودم می دانم

شعرهایم خنک است !

خوب می دانم من ،

حوض شعرم پرسوزن ماهی است

اهل طنزستانم

نسبم شاید برسد به «عبید»

یا که «ملا نصرالدین »!

پدرم پشت دو سال «مردودی » ،پشت دو برف

یک شبی زد به پس گردن من با این حرف :

« هرکسی یک پسری (!) دارد و من هم دارم !»

یعنی من کم دارم !

همه گویند که فرزند تو قدری لوس است !

سهم این جمع از این باغ گل نسترن است ،

سهم من « کاکتوس » است !

من گدایی دیدم ، ده دلاری می خواست !

سارقی دیدم دل کنده ز بانک

از در پشتی دانشگه آزاد به بالا می رفت !

تخم مرغی دیدم ، پرکشید از سفره !

و هواپیمایی که در آن اوج هزاران پایی ،

چرخش ،پنچر شده بود!

پدری سنگ به دیوار دبستانی زد

«غیرپولی » اسمش !

سفربرق به خاموشی

سفر سوبسید تا مرز فراموشی !

جنگ آبگوشت با خالی یک معده !

فتح یک شهر به دست سی دی !

« زندگی رسم خوشایندی است »

زندگی یافتن دو تّا اتاق خالی است

اهل طنزستانم ، « روزگارم بد نیست »

بگذریم از شوخی ،

شعرم اشک آور نیست ؟!

 


وزیر فشار قوی



«چنین گفت فردوسی پاکزاد» مرا اینچنین روزگاری مباد !



ز نیرو شما را بود یک وزیر هم او کرده مارا به شدت اسیر!



دکل نصب کرده به نزدیک من شده علت شام تاریک من!



مرا برق بگرفته از این دکل شده موی سر سیخ و بعدش کچل!



«بسی رنج برد م دراین سال سی» شکایت نبردم ولی بر کسی



کنون جانم اما رسیده به لب از این اهنین غول، از این بی ادب



* * * * * * *



تو اما وزیر فشار قوی اگر خواهی از نیکمردان شوی



«چو فردا برآمد بلند افتاب» بدون سوال و بدون جواب !



بیا غول خود را از اینجا ببر مباش اینقد ر در پی دردسر !



وگرنه به رستم بگویم همی تو را گوشمالی دهد یک کمی !



زجا برکند این دکلهای سست



تورا حال گیرد اساسی درست!

 


خوابنامه



ای که شادی یا اسیر غصه ای گوش کن امشب تو از من قصه ای



قصۀ وقتی که من خوابیده ام قصه خوابی که دیشب دیده ام



قصه ای شیرین تر از این قصه نیست دوستان، تعبیر خواب بنده چیست ؟



خواب دیدم سوسک هالتر می زند ! کاکلش را یک کچل فر می زند !



یک شتر گردن درازی می کند ! با رفیقش برف بازی می کند!



نیمۀ شب روی شا خه یک الاغ جاز می خواند به شادی توی باغ!



فیل برسر کرده یک تور سفید ! موش شاداماد هم از ره رسید!



خواب دیدم من درون یک سبد کرگدن بر گونه هایم بوسه زد !



یک دراکولا مرا بر خاک زد ! پشت ناخن های خود را لاک زد!



یک نهنگی توی ماهیتابه بود یک مگس هم داخل نوشابه بود!



یک کمانی یافتم رمبو شدم ! عازم شهر لیان شامپو شدم !



خواب دیدم من فروغ افسرده بود چون سرسه تا شوهررا خورده بود!



خواب دیدم ، روزهای هفته را اتفاقات در آن ها رفته را



شنبه صاحبخانه جیبم را درید یک گدایی زیست خاور را خرید !



صبح یکشنبه ولی یک موش پیر داشت در دستش کوپنهای پنیر !



یک خروسی هم دوشنبه بود شاد چون عیا لش را به کنتاکی بداد !



ساعتم صبح سه شنبه خواب بود نصف شیرپاستوریزه آب بود !



چارشنبه مارزنگی زنگ زد ! با سبیلش گربه ای آهنگ زد !



پنج شنبه یک هزارپای سفید کفش از بهر عیالش می خرید !



صبح جمعه باد ماشین فیس کرد ! بچه فیلی پوشکش را خیس کرد !



وای من دیشب چه چیزی خورده ام ! من شما را تا کجا ها برده ام !



لطف فرمودید با من آمدید



خواب من دیگر به پایانش رسید !

 


نوایی ، نوایی



نوایی، نوایی،نوایی،نوایی



همه شاکی اند از، سفر هوایی!



سوارش شدی زود وصیت بکن چون



ز باندی که برخواست ، مشکل نشیند!



گهی عمق دره، گهی بام خانه



گهی هم به خشکی ویا گل نشیند!



به یک قطره باران ، به یک نم نم برف



شود فوری پرواز ، کنسل ، نشیند!



زبس داره تاخیر ، اگر با شتر هم



روی زودتر از ان ، به ساحل نشیند!



چو چرخش نشد باز، به صد عشوه و ناز



به آن باند پرواز، چه حاصل نشیند!



نوایی ،نوایی،نوایی،نوایی



سفربی برگشت سفر هوایی!

 


نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس
ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس

گفتم : سلام حافظ گفتا عليك جانم
گفتم : كجا روي؟ گفت والله خود ندانم
گفتم : بگير فالي گفتا نمانده حالي
گفتم : چگونه اي ؟گفت در بند بي خيالي
گفتم : كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟
گفتا : كه مي سرايم شعر سپيد باري
گفتم : ز دولت عشق گفتا كه : كودتا شد
گفتم : رقيب گفتا : او نيز كله پا شد
گفتم : كجاست ليلي ؟ مشغول دلربايي ؟
گفتا : شده ستاره در فيلم سينمايي
گفتم : بگو ز خالش ‚آن خال آتش افروز؟
گفتا : عمل نموده ‚ ديروز يا پريروز
گفتم : بگو زمويش گفتا كه مش نموده
گفتم : بگو ز يارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا؟چگونه؟عاقل شده است مجنون؟
گفتا : شديد گشته معتاد گرد و افيون
گفتم : كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟
گفتا : خريد قسطي تلويزيون به جايش
گفتم : بگو زساقي حالا شده چه كاره ؟
گفتا : شدست منشي در دفتر اداره
گفتم : بگو ز زاهد آن رهنماي منزل
گفتا : كه دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با كاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنيا
گفتم : بگو ز محمل يا از كجاوه يادي
گفتا : پژو‚ دوو‚ بنز يا گلف نوك مدادي
گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي
گفتا : كه جاي خود را داده به فاكس برقي
گفتم : بيا ز هدهد جوييم راه چاره
گفتا : به جاي هدهد‚ ديش است و ماهواره
گفتم : سلام ما را باد صبا كجا برد ؟
گفتا : به پست داده آورد يا نياورد ؟
گفتم : بگو ز مشك آهوي دشت زنگي
گفتا كه : ادكلن شد در شيشه هاي رنگي
گفتم : سراغ داري ميخانه اي حسابي
گفت : آنچه بود از دم گشته چلو كبابي
گفتم : بيا دو تايي لب تر كنيم پنهان
گفتا : نمي هراسي از چوب پاسبانان
گفتم : شراب نابي تو دست و پا نداري؟
گفتا : كه جاش دارم وافور با نگاري
گفتم : بلند بوده موي تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم : شما و زندان حافظ مارو گرفتي؟
گفتا : نديده بودم هالو به اين خرفتي!!

 

اميد وارم كه خوشتون امده باشه

فعلا باي تا هاي


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعرهای طنز,

|
 

منتظر لحظه ای ...

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

در چشمانت خیره شوم

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

از داشتن تو…اشک شوق ریزم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

اری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

تمام ترانه هایم ...

تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست

 

ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم

 

و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم

 

ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود

 

و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید

 

تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم

 


 

[+] نوشته شده توسط فهیمه در 13:1 | 35 نظر |







مرا نگاه کن ...

   

 

مرا نگاه کن ببین چه انتظاری به روی پلکهایم خانه کرده است .

 

غم را از چشمانم فقط تو میتوانی بخوانی

 

خود را به ندانستن نزن - می دانم که میدانی غصه در دلم خانه کرده است

 

نمیخواهم غصه ام را بخوری اما قصه ام را بدان


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

به خداوندی خدا ...

 

  

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای تو زيباترين زيبايی ، ای رويای بيداری

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای بيقرار دلم ، ای تك درخت دشت سرخ قلبم ،

به همين لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم

ای آنكه چشمت بارانی است ، ای تو كه روحت شادابی است ، و
رگهايت از خون محبت جاری است

به آن كعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم

زندگی من ، ای آغاز من ، ای سرآغاز من ، ای فردای من

به همان لحظه ديدارمان قسم دوستت دارم

نمی دانم كلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بيان كنم تا تو باور كنی كه

دوستت دارم


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

تو را حس ...

 

توراحس میکنم هردم...


که با چشمان زیبایت مرا دیوانه کردی...


من از شوق تماشایت...


نگاه از تو نمیگیرم....


تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....


ولی...افسوس...این رویاست....


تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....


تو با من مهربان بودی...


واین رویا چه زیبا بود....


ولی.... افسوس.... که رویا بود....

 


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

حلالم کن ....

 
 

 

حلالم کن

 

حلالم کن دارم میرم ...چقدراین لحظه دلگیره  

گناهی گردن مانیست ...همش تقصیر تقدیره

نگام کن لحظه ی رفتن ...چه تلخه این هم آغوشی

چه وحشتناکه دل کندن ...چقدر سخته فراموشی

پرازبغضم پرازگریه ...پرازتلخی وشیرینی

حلالم کن دارم میرم ...منوهرگز نمی بینی

حلالم کن اگه دستام ...به دستای توعادت کرد

آخه دنیای عاشق کش ...به ما دوتا خیانت کرد

کلاف آرزوهامو ...چراهیشکی نمی بافه

برای ما دوتا عاشق ...جدایی دورازانصافه

تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم

چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم

 


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

خیلی سخته ....

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری

 صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری

خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی

بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی

خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا

 می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا

خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه

 هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه

خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه

نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه

خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره

 بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره

خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه

 نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه

خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه

تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه

 خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن

بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن

 خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی

 وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی

خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی

از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟

خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی

اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی

خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه

بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه

 خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی

 کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی

خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه

چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه

 خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون

اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون

 خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن

  چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن

 خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت

اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت

 خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت

دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت

 خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه

  که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه

 خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی

 تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی

خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی

از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی

خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره

ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره


ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

میخوام روی حرفم ...

 

میخوام روی حرفم هنوز ایستاده باشم

بذا دوستت دارم رو هزار بار گفته باشم


بخوای تا قیامت می گم دوستت دارم رو

بهونه ای نمی خوام به دستت داده باشم

 

ما که گفتیم هزار بار تو یک بار هم نگفتی

ولی نزدیکه اون روز که به دامم بیفتی

ادامه مطلب

جمعه 27 / 10 / 1391برچسب:شعر عاشقانه,

|
 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

پارسا

سلام دوستان ما در این وبلاگ شعر-داستان کوتاه-جمله های پند امیز-جک و خیلی چیز های دیگر میگذاریم ****افرادی که عضو وبلاگ هستن میتوانند مطالب ارسال کنند**بیا عضوشو تا یکی از خانواده مکینتاژ باشی**خواهشن نظر یادتون نره
PARSA.MOHAMADZADE@YAHOO.COM

 

دسته بندی

شعر

عاشقانه

شعرهای طنز

جک

 

لینک دوستان

حواله یوان به چین

خرید از علی اکسپرس

اینه دوچرخه

یکانسر

آی کیو مگ

ریحون مگ

 

مطالب قبلی

جک های با مزه

جک باحال

شعر طنز خنده دار

منتظر لحظه ای ...

تمام ترانه هایم ...

تو را حس ...

به خداوندی خدا ...

حلالم کن ....

خیلی سخته ....

میخوام روی حرفم ...

اینجا مینویسم شاید ...

قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند

هرجا که دلت میخواهد برو…

 

ارشیو

دی 1391

 

نویسندگان

پارسا

 

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ♥♥همــه چـــی دانـــلود♥♥ و آدرس parsa0098.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک دوستان

موس بیسیم شیشه ای

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 2
بازدید کل : 2128
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content